گروه های اسمی در زبان فارس

 

 

 

گروه اسمی :

به اسم های موجود در یک جمله گروه اسمی می گویند. .  ممکن است یک واژه یاچند واژه باشد

 گروه اسمی به مفهوم اصطلاحی که تا کنون با آن سر و کار داشته اید نیست .  در زندگی  تا زمانی که چند چیز در کنار هم قرار نگیرد ، به آن گروه نمی گوییم. مثلاً  به مجموع چند نفر گروه می گوییم. ولی هیچ گاه به یک نفر گروه نمی گوییم.

گروه در زبان فارسی چنین مفهومی ندارد . یعنی  به یک کلمه ( اسم ) هم گروه می گوییم و به یک اسم با وابسته های آن نیز یک گروه می گوییم .

مثال:(درخت)یک گروه اسمی است.(درخت گردو)نیز یک گروه اسمی است .(همین ده درخت گردوی بزرگ )هم گروه اسمی دیگر تشکیل می دهد.

توجّه : در هر گروه یک هسته وجود دارد و ممکن است یک یا چند وابسته نیز وجود داشته باشد . وجود هسته اجباری و لازم و وجود وابسته اختیاری است .

چگونگی قرارگرفتن یک اسم در گروه اسمی:

به این جمله دقت کنید :

من برای خرید کفش به بازار رفتم .

سوال : به نظر شما چند گروه اسمی در این جمله هست ؟

پاسخ : 3 گروه

1- من      2- خرید کفش    3- بازار

من ، نهاد است و نهاد همیشه یک گروه اسمی است .

خرید کفش ، پس از حرف اضافه ی " برای " قرار گرفته و متمم است . که "خرید " در این جا هسته و "کفش " وابسته است

بازار ، پس از حرف اضافه ی " به " قرار گرفته و متمم است .

می دانیم که متمم  همیشه اسم است. کلماتی که در نقش های مختلف(متمم ـ مفعول ـ قید ـ مسند ) قرار می گیرند ، اسم هستند . اگر بتوانید نقش ها را تشخیص دهید گروه ها را هم تشخیص داده اید . حال چگونه هسته و وابسته را از هم تشخیص دهیم .

1- خرید کتاب:کلمه یاکلماتی  که بایک کسره(نقش نمای اضافه) به کلمه ی پس از خود متصل می شود ، هسته است.

 در یک گروه اولین کلمه ای که کسره می گیرد " هسته " و کلمه یا کلمات بعد وابسته است.

مثال : در گروه (نقاشی زیبای علی) نقاشی ، هسته و بقیه ی کلمات وابسته میباشد( .( زیبا وابسته و (علی)وابسته ی وابسته است .

سوال : در گروه " این خانه ی بزرگ " هسته و وابسته را مشخص کنید ؟

پاسخ : هسته ←  خانه          وابسته ی پیشین ← این            وابسته ی پسین ← بزرگ

 

نتیجه: پس وابسته ها پیش یا پس از اسم قرار می گیرند . از همین رو زبان شناسان وابسته های را به دو گروه تقسیم می کنند .

1- وابسته های پیشین               2- وابسته های پسین

وابسته های پیشین  :

1) صفت اشاره :

مانند :  این ، آن ، همین ، همان ، چنین ، چنان ، آن گونه ، این گونه  و .... .

این کتاب ، آن دوست ، همین خانه ، همان مداد ، همین ماشین ، چنین مردی ، چنان کاری

دقت کنید ، این کلمات زمانی صفت هستند که همراه اسم به کار روند و گرنه به تنهایی ضمیر هستند .

مثال : برادرم آن را برداشت . در این جا کلمه ی " آن " به یک چیزی که نامش نیامده اشاره دارد ، یعنی به جای آن کلمه آمده است و ضمیر نام دارد . ولی اگر بگوییم " برادرم آن ساعت را برداشت " آن صفت است زیرا همراه یک اسم ( ساعت ) به کار رفته است . 

نکته: هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود ، یعنی بتوانیم بعد از آن ها  نشانه ی " ، " بگذاریم باز واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.

   مثال:   این   ،    مجید است .

2)صفت پرسشی  :

 : هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه ،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ،هیچ و....» همراه با اسم بیایند «صفت پرسشی» نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.

 مثال:   کدام  كتاب  را دوست داری؟  ( صفت اشاره )  كدام را دوست داری ؟ ( ضمیر اشاره )

3)  صفت  مبهم:

 هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» هستند و اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر شوند «اسم مبهم» هستند.

 مثال:           همه ی مردم    آمدند . همه همراه با اسم است پس ← صفت مبهم

                       همه   ،  آمدند . همه ، همراه با اسم نیست پس ← ضمیر مبهم

نکته:

هرگاهچند، چندین ،هیچ،مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند و صفت پرسشی به حساب می آیند .

                  مثال:هیچ   عاقلی     را      می شناسی؟
  کلمه ی " چه می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .
چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .
چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .
یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .

4)  صفت تعجبی: 

هرگاه واژه های چه، ،عجب،چقدرهمراه اسم یا جانشینان اسم باشند،صفت تعجبی و اگر به تنهایی بیایند ، «ضمیر تعجبی» هستند.

 مثال:     چه کار خوبی کردی !  چه وابسته ی پیشین و صفت تعجبی است .کار هسته است.چه کردی !  کار هسته است . و به قرینه لفظی حذف شده است .  

5) صفن شمارشی:

الف)صفت شمارشی اصلی: 

هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گرددوهمیشه وابستهی پیشین وا ،صفت شمارشی اصلی است.

 مثال   :  یک مسلمان نباید دروغ بگوید . یک وابسته پیشین و صفت شمارشی اصلی است .

ب)صفت شمارشی ترتیبی: 

صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود  وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.

 مثال:    چهارمین سال تولد برادرم را جشن گرفتیم،. چهارمین وابسته ی پیشین و صفت شمارشی است . سال هسته است .

   خرداد ، ماه سوم سال است . سوم وابسته ی پسین و صفت شمارشی است . ماه هسته است.

6) صفت عالی  :

همه ی صفت هایی که وند ترینرا به دنبال دارند صفت عالیهستندوهمیشه وابسته ی پیشین واقع می شوند.

 مثال:          دیدن  او  بزرگ ترین آرزوی من است . بزرگ ترین وابسته ی پیشین و آرزو هسته است .

 7) شاخص  :

عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می  آیند. شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرند و خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .

  مشهور ترین شاخص ها عبارتند از  :

آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام  ، شهید و ...

مثالدکتر احمدی وارد شد . دکتر وابسته ی پیشین و شاخص است . 
مثالامام علی (ع) فرمودند  . امام وابسته ی پیشین و شاخص است .

نکته ۱) :

شاخص ها به تنهایی دارای هیچ نقش نحوی ( فاعلی ، مفعولی،مسندی،...) نیستند . 

نکته۲) :ا
گر عناوین و القاب با کسره ی اضافه (نقش نمای اضافه)همراه باشند، شاخص محسوب نمی شوند بلکه هسته ی گروه اسمی است مثال:    دبیر ادبیات ، گروهبان ارتش.                                                   
 قواعد هم نشینی وابسته های پیشین :
۱.   شاخص  نزدیک ترین وابسته ی پیشین به هسته در گروه اسمی  است  که معمولا با اسم های خاص انسان به کار می رود مانند: سرلشکر نوذری.
۲.     هم نشینی صفت ترتیبی (ـُ مین) با ممیز کاربرد اندک دارد مانند : دومین تخته قالی به فروش رفت .
۳.     صفت عالی نمی تواند با ممیز هم نشین شود. مثلا نمی توان گفت :بهترین تن میوه.
۴.     اگر صفت تعجبی وابسته ی پیشین باشد،هیچ وابسته ی پیشین دیگری بعد از آن نمی تواند قرار گیرد.  مثلا ً نمی توان گفت چه یک اطاق بزرگی ! که وجود وابسته ی(یک)در این جا صحیح نیست.
۵.     صفت مبهم با صفت شمارشی هم نشین می شود . مثال:هرسه جلد کتاب فروخته شد. 
۶.     صفت مبهم با صفت پرسشی هم نشین نمی شود مثلا ً نمی توان گفت :چند همه کس آمدند
۷.     صفت اشاره دورترین وابسته پیشین به هسته است .مثال: همین چهار درخت انگور درباغ است. 
 وابسته های پسین :
۱) «ی »  نکره:     کتابی خواندم.
۲) نشانه های جمع:   درختان ، گل ها  ، معلمین.
۳)صفت شمارشی ترتیبی(همراه با پسوند -م):  نفر هفتم.   
۴)صفت تفضیلی: سخن برتر.    
۵)مضاف الیه : کتاب ادبیات  ، گل یاس. لباس من و...
۶)صفت بیانی:  مرد دانشمند ، دیوار بلند. روز روشن و...
انواع صفت بیانی  :                      
  الف: فاعلی :  "بن مضارع+(نده):بیننده،راننده،گوینده  و...
       - بن مضارع + « ا » : بینا، شنوا، گویا ،رسا  و ...
       بن مضارع+(ان) :روان ،پرسان ، گریان و...                   
ب: مفعولی  :          بن ماضی+(ه ): نوشته ، ریخته، کوفته و ...
 ج:  لیاقت :    مصدر + ی: اشامیدنی ، دیدنی ، چشیدنی و ،..
 د:  نسبی  : اسم +( ی  نسبت):تهرانی، هوایی، خاکی ، قائم شهری ،خوراکی ...
قواعد هم نشینی وابسته های پسین :
۱.     نشانه ی جمع نزدیک ترین وابسته ی پسین به هسته است.مثال :لباس های  کثیف را شستم .
۲.     نشانه ی جمع بر یای نکره تقدم دارد.درسهایی که آموخته ام.
۳.     وقتی نشانه جمع و یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند مضاف الیه نمی تواند بیاید .می گوییم :دانش آموزانی موفق (صحیح)  اما دانش آموزانی موفق  دبیرستان (غلط) .
۴.     اگر یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند ،یای نکره را می توان پیش یا پس از صفت بیانی آورد . مثال : جوانی موفق . یا  جوان موفقی.
۵.     یای نکره بعد از صفت شمارشی با ـُ م می آید . مثال:ماه سوم،، نفر پنجم . 

 




تاريخ : دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:, | 23:38 | نويسنده : مهدی مهدیزاده |